26اشتباه رایج در مسیر عکاس شدن

من از سال 86 عکاسی می‌کنم و از 92 به طور حرفه‌ای بیزینس عکاسی خودم رو شروع کردم. یعنی تقریبا از 11 سال پیش. اما وقتی به اتفاقات نگاه می‌کنم به نظر میاد یک عمر گذشته. و وقتی به اشتباهاتم فکر می‌کنم، میفهمم چقدر این مسیر میتونست متفاوت باشه. شاید باور نکنید اما اشتباه کردن لازمه‌ی عکاس شدن و رسیدن به موفقیت در عکاسی هست.

اشتباهات شگفت انگیزن. فرصت‌های یادگیری بیشماری توی اشتباهات نهفته‌ست. شاید بزرگترین رمز موفقیت در عکاسی درس گرفتن از اشتباهات باشه. من خیلی از اشتباهاتم درس گرفتم. و وقتی که این درس عبرت‌ها رو با بقیه به اشتراک میذارم، خودم بیشتر میتونم یاد بگیرم. به نظر من راز پیشرفت در عکاسی ، اشتراک گذاری تجربیات با دیگران..

برای همین تصمیم گرفتم بیشتر تحقیق کنم. اشتباهات رایجی که اکثر عکاس‌ها (ازجمله خودم) توی بیزینس عکاسی خودشون مرتکب میشن رو جمع‌آوری کردم. از چنتا سایت خارجی هم ایده گرفتم. و در نهایت به 26 نکته طلایی برای عکاس شدن حرفه ای رسیدم که ای کاش همه ما قبل از فعالیت حرفه‌ایمون بهش توجه می‌کردیم. در اصل کلی تلاش کردیم تا این درس‌ها رو یاد بگیریم.

امیدوارم با اشتراک گذاری این نکات با شما، بتونین از این اشتباهات جلوگیری کنین و راه هموارتری برای موفقیت کسب و کار عکاسی خودتون داشته باشین.

هدف از این راهنمای جامع چیه؟

در اصل هدف من از این مقاله فقط این نیست که یک عکاس بشید. بلکه میخوام یه عکاس حرفه ای بشید. یه عکاس همه فن حریف که بیزینس عکاسی خودش رو داره. خودم عکاس شدن به این روش رو ترجیح میدم. راز موفقیت در عکاسی اینه که خودت بتونی به عنوان یک عکاس، گلیم خودت رو از آب بیرون بکشی.

یعنی چی؟ یعنی بتونی مذاکره کنی. پروژه بگیری. همکار استخدام کنی. روشهای هدف گذاری برای چند سال بعد رو بلد باشی. بتونی طرح کسب و کار عکاسی بنویسی. بتونی کسب و کار با دوربین عکاسی خودت راه بندازی. مهارت‌های ارتباطی و شبکه سازی یاد بگیری. مدیریت زمان عالی داشته باشی و قدر زمان رو بدونی و خیلی مهارت‌های دیگه که کمتر عکاسی بلده رو بلد باشی.

پس هدف ما شد عکاس شدن به صورت حرفه ای.  حالا با این تعریف، برای عکاس شدن چه باید کرد؟ این مقاله به شما سرنخ میده. نقطه شروع رو براتون مشخص میکنه. بقیه مسیر به عهده شماست. باید وقت بذارید، کتاب بخونید، آموزش ببینید و راه های موفقیت در عکاسی رو آهسته و پیوسته طی کنید.

برای شروع آماده‌اید؟ بزنید بریم.

26 اشتباه رایج در مسیر عکاس شدن و رسیدن به موفقیت در عکاسی که هیچ جا نخواندید!

1. هرچه سریعتر کار با مود منوآل دوربین رو یاد بگیرین

چند وقت اول شروع کارم همیشه از مود تقدم دیافراگم (A or Av) استفاده می‌کردم. فکر می‌کردم گزینه ساده‌تریه. اما بعد از گذشت زمان متوجه شدم که در واقع دارم کار رو برای خودم سخت‌تر می‌کنم!

یادگرفتن مد منوآل به این خاطر نیست که مدهای تقدم دیافراگم (A or Av) و تقدم شاتر (S or Tv) قابل استفاده نیستن. بلکه توی بعضی شرایط بهترین انتخابن. اما ارزش اصلی مد منوآل اینه که شما رو مجبور می‌کنه بفهمین شرایط نوری اطرافتون و رفتار دوربین نسبت به این شرایط نوری چطوریه. یاد گرفتن سریع این مسئله، تسلط و کنترل بیشتری به شما میده. و میتونین مهارت عکاسیتون رو خیلی سریعتر ارتقا بدین و یک مرحله به عکاس شدن حرفه‌ای نزدیک‌تر بشین.

نکته مثبت بعدی اینه که استفاده از مد منوآل، شما رو مجبور میکنه روی نورسنجیتون حساس‌تر و دقیق‌تر باشین. این امر به شما کمک می‌کنه در مرحله ادیت، زمان و انرژی کمتری بذارین. چون خود به خود خیلی از ایرادات رو زمان عکاسی رفع کردین!

بنابراین استفاده از مد منوآل به شما خیلی خیلی کمک می‌کنه تا زودتر توی عکاسی حرفه‌ای بشین. منتظر راه اندازی بخش مدرسه عکاسی باشین که اونجا مفصل مدهای دوربین رو توضیح میدم.

2. شما فقط یه عکاس نیستین!

وقتی کارم رو شروع کردم، فکر می‌کردم اگر فقط تو مهارت‌های عکاسی پیشرفت کنم، توی کسب و کار عکاسی خودم موفق میشم. اما حقیقت چیزی فراتر از اینها بود.

اگر شما کسب و کار شخصی خودتون رو راه‌اندازی کردین، باید خیلی چیزها رو بلد باشین. شما در واقع یه عکاس، کارشناس خدمات مشتری، حسابدار، مدیر بازاریابی، کارشناس شبکه های اجتماعی، متخصص برندینگ، طراح وبسایت، منشی، صندوقدار، مدیرعامل و خیلی عناوین دیگه هستین.

پس عکاس شدن به تنهایی کافی نیست! رسیدن به موفقیت در عکاسی این سختی‌ها رو هم داره! خیلی زود متوجه میشین که باید تو زمینه‌های مختلفی اطلاعات کافی داشته باشین. و مجبور به یادگیری تمام اونها هستین.

داشتن مهارت‌های عالی عکاسی خیلی خیلی مهمه. اما برای داشتن کسب و کار عکاسی ، باید خیلی مهارت‌های دیگه هم داشته باشین.

3. صبور باشین.

در واقع این نکته ایه که هنوز هم باید به خودم مرتبا یادآوری کنم.وقتی که کارم رو شروع کردم تصور میکردم در عرض یک سال میتونم به موفقیت چشمگیری برسم. اما چند سال گذشت و هنوز هم حس میکردم اول راه هستم.

عالی شدن توی عکاسی و رسیدن به موفقیت در عکاسی زمان میخواد. عالی شدن توی بازاریابی زمان میخواد. عالی شدن توی خدمات مشتریان زمان میخواد. عالی شدن توی سازماندهی کسب و کار زمان میخواد.

اساسا رسیدن به مرحله خوب یا عالی توی ده‌ها موردی که برای داشتن یک کسب و کار عکاسی ذکر کردیم، زمان زیادی میخواد. بنابراین اگه اتفاقات اونطوری که شما انتظار دارین سریع پیش نمیره، خودتون رو سرزنش نکنین. اگر با این نکته کنار بیاین و همچنان روی ارتقای خودتون کار کنین، بالاخره به سطح مورد انتظارتون میرسین.

4. مهارت‌های ارتباطات مردمی مهم‌ترین مهارت‌ها هستن.

عکاسی، یه کسب و کار مردمیه. حتی اگر شما عکاس طبیعت باشین، مشتریانتون انسان‌ها هستن. و هرچقدر با اونها بیشتر تعامل کنین و بهشون اهمیت بدین، موفق‌تر خواهید بود. اهمیت این موضوع برای من روشن نشده بود تا اینکه کتاب آیین دوست یابی از دیل کارنگی رو خوندم. حتما بهتون پیشنهاد میکنم هر کسب و کاری که دارین، این کتاب رو بخونین. در زمینه ارتباط با دیگران بهترین کتاب دنیاست و بعد از قرآن و انجیل، پرفروش ترین کتاب تاریخه!

بعد از اون، متوجه شدم که هرچقدر در روابطم با مردم بهتر باشم، میتونم موفق‌تر بشم. این کتاب، راه و روش کسب و کار من رو عوض کرد. ممکنه خیلی مبالغه آمیز به نظر بیاد اما بهتون قول میدم که عین حقیقته.

5. خرید تجهیزات غیرضروری و غیر منطقی، شما رو فلج میکنه!

افتادن توی سیکل بی پایان خرید تجهیزاتی که برای کسب و کار مفیدن، خیلی آسونه. در مورد عکاسی خطرناک تره. چون خرید تجهیزات و استفاده از اونها سرگرم کننده و هیجان انگیزه. معمولا خیلی آسون خودمون رو متقاعد میکنیم. که اگر فلان لنز رو بخرم، عکس‌هام خیلی بهتر میشن و تو کسب و کارم موفق‌تر میشم.

من حتی نمیخوام درباره مقدار پولی که صرف خرید تجهیزات غیرضروری کردم فکر کنم! تنها چیزی که دارن اینه که فضای ما رو اشغال میکنن. و بعد از مدتی مجبور میشیم به قیمت خیلی پایینی اونها رو بفروشیم. بعد از چند وقت، عاقلانه تر رفتار کردم و قبل از خرید تجهیزات خیلی خیلی خیلی فکر کردم. ممکنه تجهیزات من در مقایسه با عکاس‌های دیگه خیلی چشمگیر و حسادت برانگیز نباشه. اما تا زمانی که عکسهای مورد نیازم رو میتونم با اینها بگیرم، نیازی به خرید ابزار جدید نیست. این رو یادتون باشه: عکاس شدن به دوربین و تجهیزات نیست! برای عکاس شدن باید چیزی درون وجودتون بجوشه و شما رو عکاس کنه.

همین امر درمورد هزینه ها هم صادقه. هزینه های کسب و کار خودتون رو تا حد امکان پایین بیارین. توی این شرایط اقتصادی، رسیدن به سود از راه عکاسی و کسب درآمد از عکاسی به اندازه کافی سخت هست. پس بهتره هزینه هامون رو تا حد ممکن پایین بیاریم. برای موفقیت در عکاسی نیاز به مدیریت همه‌ی این موارد هست.

6. برندینگ مهمه، اما اسراف نه!

کنار تجهیزات بلا استفاده ام، مقدار زیادی تبلیغات پرینت شده تاریخ گذشته دارم. بروشورها، بسته بندی‌ها و صدها کارت ویزیت بلا استفاده. تمام اونها کاملا غیر قابل استفاده هستن. اتلاف مقدار زیادی پول و کاغذ!

وقتی میخواید برندسازی کنید، داشتن چیزی شخصی، یونیک و زیبا خیلی ارزشمنده. چون به شما کمک میکنه از بقیه عکاسها یک سطح بالاتر باشین و خودتون رو بهتر پرزنت کنین. اما وقتی میخواین سفارش محصولات چاپی بدین، خیلی مراقب باشین! فکر نکنین هرچی تیراژ بالاتر سفارش بدین توی هزینه صرفه جویی کردین. بلکه کاملا برعکس! مقدار خیلی زیادی از اونها روی دستتون میمونه و کاملا غیرقابل استفاده میشه

این امر به خصوص وقتی شما در اوایل شروع کسب و کار عکاسی هستین نمود بیشتری داره. چون ممکنه چندین بار استراتژی برندسازی خودتون رو عوض کنین تا به بهترین روش برسین. مثلا لوگوتون رو عوض کنین. آدرسهای اینترنتی‌تون رو عوض کنین. یا حتی اسم برندتون رو تغییر بدین!

بنابراین تعداد کمتری چاپ کنین یا هر بار بر اساس تعداد مورد نیازتون چاپ کنین. مثلا من به جای اینکه کارت ویزیت های هزارتایی چاپ کنم، هربار تعداد خیلی کمی بر اساس نیازم چاپ میکنم.

7. از فضایی خارج از حرفه خودتون الهام بگیرین.

اوایل وقتی وارد عکاسی صنعتی حرفه‌ای شدم، زمان خیلی زیادی رو صرف دیدن سایت‌ها و بلاگ‌های عکاسان صنعتی و تبلیغاتی کردم. زمان خیلی خیلی زیادی رو در انجمن‌ها و فروم‌ها با عکاسان دیگه گذروندم. مجلات عکاسی تبلیغاتی و همینطور فیلم‌های مربوط به عکاسی صنعتی و تبلیغاتی رو دیدم. در واقع خودم رو توی دنیای عکاسی صنعتی غرق کردم.

اشتباه نکنید! کاملا واضحه که باید از افرادی که کار شما رو انجام میدن کلی چیز یاد بگیرید. ولی اگر خارج از قلمرو و حوزه فعالیت خودتون مطالعه و تحقیق نداشته باشید، بعد از یه مدت میبینید که دقیقا دارید مثل بقیه کار میکنید!

کسب و کارهای عکاسی و عکاسان موفق، مثل بقیه کار نمیکنن. اونها یک راه جدید رو خلق میکنن!

راه‌های ایده و الهام گرفتن برای عکاسی، تقریبا نامحدوده. پس محدود به عکاسان حوزه کاری خودتون نباشید. حوزه‌های دیگه رو هم ببینید.

درمورد برترین عکاسان تاریخ مطالعه کنید. کارهای خلاقانه و جدید در ژانرهای مختلف رو ببینید. درباره نقاش‌ها مطالعه کنید. فیلم ببینید. کتاب‌های مصور بخونید. نگاه و ایده هنری همه جا هست. فقط کافیه خوب دقت کنید تا بتونید ببینید. برای موفقیت در عکاسی نباید فقط روی یک حوزه تمرکز کنین.

همین موضوع درمورد ایده‌های کسب و کار هم مطرحه. شما میتونید از دیجیتال مارکترها، کپی رایترها و خیلی افراد دیگه که در هر حوزه‌ای از کسب و کار فعالیت میکنن، کلی چیز یاد بگیرید. همه این کارها برای اینه که بتونید مشتریانتون، ارزش کاری که انجام میدید رو بیشتر و بهتر درک کنن. نتیجه نهایی ممکنه متفاوت باشه. اما پایه و اساس همه کسب و کارها، بیشتر از اون چیزی که فکر کنید به هم شبیهن.

8. کاری کنید دیگران شما رو معرفی کنند.

معرفی دهان به دهان قدرتمندترین و بهترین روش برای گرفتن پروژه‌های فریلنسه. مردم این روزا خیلی بیشتر از قبل به توصیه دوست‌ها و آشناهاشون گوش میکنن تا به تبلیغ توی روزنامه. سعی کنین از هرکسی که باهاش کار میکنین، بخواین شما رو به اطرافیانش معرفی کنه. شاید رمز موفقیت در عکاسی همین باشه!

اوایل کار من اهمیت این مورد رو درک نمیکردم. ممکنه شما هم الان همینطور باشین. مشتریان نمیدونن که معرفی دوستانشون چقدر میتونه برای ما کارآمد و مفید باشه. و ما هستیم که باید ازشون این رو درخواست کنیم. در واقع باید کاری کنیم که تشویق بشن ما رو به دیگران معرفی کنن.

راه‌های زیادی برای تشویق به معرفی هست. میتونیم خیلی رسمی به ازای معرفی هرنفر توسط مشتریمون، برای خودش تخفیف درنظر بگیریم. یا خیلی ساده میتونیم موقع تحویل دادن کار مشتری، یه تعدادی از کارت ویزیت‌هامون رو هم براش بفرستیم. با اینکار متوجه میشن که باید کارت ما رو به دوستانشون هم بدن. یا میتونین هر دو کار رو باهم انجام بدین.

هر روشی رو که دوست دارین انتخاب کنین. فقط به هیچ وجه از این مورد غافل نشین. این کار، ستون فقرات کسب و کار عکاسی شماست! یادتون باشه موفقیت در عکاسی بدون ارتباط با دیگران ممکن نیست.

9. بازاریابی یا مرگ!

ببینین این مورد براتون آشنا نیست؟ شما یک چیزی رو شروع کردین. یک بلاگ. یک وبسایت. یک کسب و کار. مطمئنین که ایده واضح و روشنی دارین و مطمئنین به موفقیت میرسین. یک لوگوی شکیل طراحی میکنین. در فضای آنلاین حضوری خیره کننده دارین. با مطالبی عالی و تصاویر جذاب. دکمه Publish رو میزنین و روی صندلی مینشینین تا یکی یکی مشتریان باهاتون تماس بگیرن!

ولی هیچ اتفاقی نمیفته!

برای من مدت زمان خیییلییییی طولانی طول کشید تا بفهمم برای هیچکس مهم نیست که من چه کاری انجام میدم! تا زمانی که کار من برای اونها جذاب باشه. و بتونه به اونها کمک کنه.

و این، همون بازاریابی به زبان ساده‌ست.

اینکه به بقیه نشون بدیم داریم چیکار میکنیم، جذاب و ارزشمنده. شما میتونین جذاب‌ترین عکس‌های روی زمین رو بگیرین. ولی تا وقتی مردم شما رو نشناسن، به هیچ موفقیتی نمیرسین.

بیاید اینطوری ببینیم.

شما کسب و کار عکاسی خودتون رو با یک اسم و لوگو و وبسایت و تمام موارد مورد نیازش میسازید. بعد از همه این کارها، تازه تو نقطه شروع هستید! کار اصلی از اینجا به بعد شروع میشه. باید برید و به بقیه از خودتون و کارتون بگید و در اصل برای خودتون بازار درست کنید! راز موفقیت در عکاسی در شبکه‌سازی عالی نهفته‌ست.

10. لیست شما بسیار بسیار ارزشمند است.

یکی از ارزشمندترین دارایی‌های بازاریابی که میتونین درست کنین، ساختن یک لیست خبرنامه‌ست. امروزه، ارسال اخبار و آپدیت‌ها از طریق ایمیل به شکل خنده‌داری آسون شده. درواقع با این کار میتونین یک لینک ارتباطی مستقیم با بهترین مشتریانتون داشته باشین.

من هیچوقت روی این مورد تلاش زیادی نکردم و همیشه هم حسرتش رو خوردم. حسرت داشتن یه لیست ایمیل خوب و عالی. ممکنه شما هم الان به اهمیتش پی نبرین.

داشتن یه لیست عالی، میتونه به شما کمک کنه از تبلیغات بازاریابی خودتون، بهتر جواب بگیرید. وقتی میخواید سفر برید، امکان رزرو برای مشتریاتون فراهم باشه. برای بهبود ارائه خدمات خودتون فیدبک بگیرید. و خیلی مزایای دیگه.

هرچه زودتر ساختن لیست خودتون رو شروع کنین، زودتر کامل میشه و زودتر هم به نتیجه میرسین. عکاس شدن بدون یک حلقه ارتباطی قوی، ارزش چندانی نداره.

11. برای فصول کم پروژه، درآمد ایجاد کنید.

مدت خیلی خیلی زیادی با این مورد درگیر بودم.

یک سال بهار خیلی خوبی بود. پروژ‌های زیادی گرفتم و درآمد خیلی خوبی کسب کردم. بعد از اون تابستون شد. پروژه‌ها کم و کمتر شد. و وقتی به پاییز رسیدیم، تقریبا هیچ! چند ماه بدون هیچ درآمدی سپری شد. و شرایط خیلی سخت شده بود.

اگر محل زندگیتون یا ژانر عکاسیتون طوریه که عکاسی به طور فصلی انجام میشه، سعی کنین راهی پیدا کنین تا درآمدتون سالیانه باشه. راه حل ساده‌ای وجود نداره. و کاملا بستگی به سبک عکاسی شما و مهارت‌های دیگه‌ای که بلدین داره. ولی حتی اگه بتونید یک جریان نقدینگی کوچیک هم درست کنید (همون آب باریکه خودمون)، از فصل‌های کم پروژه راحت عبور میکنید.

مثلا تو کشور ما، محرم و صفر و ماه رمضون موقع‌هایی هست که پروژه عکاسی خیلی کم میشه و نزدیک به صفر میرسه. سعی کنین توی این مدت، از بقیه مهارت‌هاتون برای کسب درآمد استفاده کنین.

12. برای موفقیت در عکاسی باید از دایره امن خودتون خارج بشین.

خیلی آسونه که کارها رو همونطوری که بقیه انجام میدن، انجام بدین. یه جور ثبات و احساس امنیت داره. اما در اصل کار رو برای خودتون سخت می‌کنین. چون در اون صورت هیچ چیز خاص و یونیکی برای ارائه به مشتریانتون ندارین!

من هم به همه مشتری‌هام یک چیز رو پیشنهاد میدادم. یک پکیج برای همه! همونطوری که اکثر عکاسای دیگه تو همه جای دنیا همین کار رو میکنن. اما دیگه خسته کننده شده بود. اون احساس خوبی که باید از عکاسی میگرفتم رو نداشتم. و این حس توی کارم و ارتباط با مشتریانم مشهود بود.

تا اینکه اینکار رو متوقف کردم. و خدمات متنوع تری رو پیشنهاد دادم. روش های عکاسی دیگه‌ای رو امتحان کردم. و خیلی خوشحال‌تر بودم؛ مثل مشتری‌هام!

چیزهای جدید رو امتحان کنین. برای عکاس شدن باید خلاق باشین. جسور و بی‌پروا باشین. از دایره امن خودتون خارج بشین و میبینین که اون بیرون چقدر جذاب و هیجان انگیزه!

13. بزرگ فکر کنین.

اگه تصمیم دارین یک کسب و کار شروع کنین، بزرگ فکر کنین. رویاپردازی کنین. بدون مرز!

وقتی کار عکاسی رو شروع کردم، با خودم فکر میکردم اگه بشه ماهی 5 تا پروژه بگیرم خیلی خوبه! اما دوستانی داشتم که به 15-20 پروژه در ماه فکر میکردن! و من تصور میکردم دیوانه شدن! در واقع فکر کردن به این تعداد پروژه من رو می‌ترسوند.

بعد از گذشت یکی دو سال، دیدم که خیلی بیشتر از 5 پروژه در ماه میتونم انجام بدم. پس اگر از اول ذهنم رو محدود نکرده بودم، ممکن بود بتونم پروژه‌های بیشتری هم انجام بدم.

پس حرکت کنین و بزرگ فکر کنین. با کمی صبر و داشتن خلاقیت، و سخت کوشی بسیار، شانس این رو خواهید داشت که از رویاهاتون هم فراتر برید!

بریم سراغ مهارت های فردی در کسب و کار…

تا اینجا نیمی از مقاله تموم شد. خسته که نشدین؟

تا اینجا سعی کردم بیشتر از مهارت های عکاسی و مهارت های لازم برای کسب و کار عکاسی بگم. یعنی بخش عکاسیش بولدتر بود.

از اینجا به بعد بیشتر در مورد مواردی صحبت میکنم که به خودتون برمیگرده. بیشتر تحت عنوان مهارت های فردی ازش نام برده میشه. و کلا توی زندگی هم به دردتون میخوره. هرچند بازهم با مثال های عکاسی سعی میکنم به موضوع اصلیمون ربطش بدم.

شخصا فکر میکنم نیمه دوم مقاله خیلی مهم‌تر از نیمه اولش هست. برای عکاس شدن و رسیدن به موفقیت در عکاسی نیاز به یاد گرفتن همه این موارد هست.

14. منظم باشید.

تا الان تقریبا باید متوجه شده باشین که من شخصا آدم زیاد منظمی نیستم. به طور پیش‌فرض، کمی تا قسمتی شلخته‌ام. ولی بعد از گذشت 6 سال از کسب و کار عکاسی خودم، به این نتیجه رسیدم که برای رسیدن به موفقیت در عکاسی ، داشتن نظم و ترتیب واقعا حیاتیه. منظور از نظم فقط این نیست که تمیز و مرتب باشین. نظم یعنی جوری باشین که موقع پیدا کردن چیزی یا انجام دادن کاری، سردرد نگیرین و زمان زیادی ازتون گرفته نشه.

اجازه بدین مثال بزنم. وقتی که بیزینس عکاسی خودم رو شروع کردم، سیستم مشخصی برای سازماندهی فایل عکسها نداشتم. اون زمان این قضیه اصلا مهم نبود. چون تعداد مشتری‌ها و فایل‌ها کم بود.

ولی الان، بعد از گذشت 6 سال، باید با ده‌ها هزار عکس سر و کله بزنم. فقدان سازماندهی فاجعه‌ست. وقتی قرار باشه سراغ یک کار قدیمی برگردم، ساعت‌ها زمان لازمه تا فایل‌ها رو پیدا کنم. سال گذشته، یکی از پروژه‌های قدیمی نیاز به بازطراحی اساسی و چاپ مجدد داشت.

حدودا چند هفته طول کشید تا بتونم تمام کارها رو به درستی انجام بدم. هرکدوم از فایل‌ها توی یه هارد بود. در صورتی که اگر یک سیستم سازماندهی شده و مرتب داشتم، از تمام این سردردها و استرس‌ها جلوگیری میشد.

همین داستان در مورد اسناد بیزینسی، قراردادها، سفارشات و اطلاعات مشتریان هم وجود داره. توانایی دسترسی سریع به تمام این فایل‌ها برای کسب و کار عکاسی شما بسیار ضروری و حیاتیه. بنابراین همین الان سازماندهی کنین تا بتونین بعدا خودتون رو نجات بدین!

15. برای زمان خودتون ارزش قائل بشید.

این درسیه که عکاسان تازه‌کار از همه میشنون. عکاس شدن حرفه‌ای بدون داشتن مهارت مدیریت زمان ممکن نیست. قدر زمان خودتون رو بدونین. براش ارزش قائل بشین. اما وقتی تازه وارد دنیای عکاسی شده باشین، معمولا زمان بیشتری صرف میکنین و نرخ بهره‌وری کمتری خواهید داشت.

یا حتی ممکنه برای اینکه کارتون روی غلتک بیفته، رایگان کار کنین! خب برای شروع خیلی هم عالیه. بالاخره برای شروع بیزینس عکاسی باید اینکارها رو هم انجام بدین. اما خیلی راحت هم موجب میشه که ذهنیت خاصی برای شما شکل بگیره. یعنی حتی بعدها که کارتون جدی‌تر شد و تمام وقت و انرژیتون رو روی کسب و کارتون گذاشتین، باز هم بهره‌وری شما کم باقی بمونه.

من طی این سالها توی این مورد خیلی بد عمل کردم. در واقع تا زمانی که واقعا توی کار عکاسی غرق نشدم، کاملا درکش نکردم.

زمان تنها چیز توی زندگی شماست که هیچوقت برنمیگرده.

لطفا چند لحظه وقت بذارین و به این جمله خوب فکر کنین. خیلی خیلی مهمه و به همین دلیل هم بولدش کردم و هم ایتالیک. حتی پولدارترین آدم‌های روی زمین هم نمیتونن برای خودشون زمان بیشتری بخرن. در واقع زمان ارزشمندترین چیزیه که هرکس میتونه داشته باشه.

وقتی که این درس رو با تمام وجود یاد گرفتین، قطعا تغییراتی توی سبک زندگیتون ایجاد میکنین. اگر شخصی میخواست زمان شما رو بگیره، عمیق و با دقت فکر کنید و ببینید در ازاش چی به شما برمیگرده. آیا واقعا ارزشش رو داره یا نه.

این نکته درباره این نیست که فقط ساعت کاری خودتون رو تغییر بدین! موضوع رو عمیق‌تر ببینین. این نکته به شما میگه: زمان، تمام چیزیه که شما دارید! شما رو نمیدونم؛ اما من میخوام که از زمان خودم بهترین استفاده رو بکنم.

16. روی چیزی که بیشتر از همه دوست دارین تمرکز کنین.

حالا که فهمیدیم زمان ما خیلی محدوده، پس بهتره اون رو صرف کارهایی کنیم که از انجامشون لذت میبریم. و کسب و کار شما هم از این قائده مستثنی نیست. بعضی از آدم‌ها این موضوع رو یک نعمت میدونن. اگه شما هم یکی از افراد خوش شانس روی زمین هستین که خودشون کسب و کار خودشون رو انتخاب کردن و تصمیم گرفتن عاشق کارشون باشن؛ پس باید قدر این نعمت رو بدونین.

پس وقت خودتون رو صرف انجام کارهایی کنین که دوست دارین. نکته طلایی اینجاست که اگه کارتون رو روی چیزی که عاشقش هستین متمرکز کنین، هم تاثیر مستقیم روی کیفیت عکسهای خروجی شما میذاره و هم ادامه‌ی راه بیزینس رو براتون خیلی آسونتر میکنه. و این یعنی رسیدن به موفقت در عکاسی.

من در مدت کوتاهی چندین مدل کار عکاسی رو تجربه کردم. عکاسی صنعتی، عکاسی پرتره، عکاسی مراسم و جشن‌ها، عکاسی عروسی، طراحی گرافیک، طراحی وبسایت، دیجیتال مارکتینگ، آموزش و … و از این تجربه میتونم بهتون بگم اگه عاشق کاری که انجام میدین نباشین، اون کار موجب رنج شما میشه.

احساس و قلب شما درگیر کار نمیشه و موجب میشه هیچکس حال خوبی نداشته باشه. هم شما و هم مشتریانتون. همچنین کمبود عشق و علاقه به کار موجب میشه اشتیاق لازم برای ارتقای کسب و کار عکاسی رو نداشته باشین. اینطوری مسیر کسب موفقیت در عکاسی براتون کوتاه‌تر و شیرین‌تر میشه.

پس روی ژانری که واقعا بهش علاقه دارین تمرکز کنین. هنوز هم باید یک عالمه کار برای عکاس شدن حرفه ای انجام بدین. هیچوقت کاملا بهش نمیرسین. ولی از کارتون بیشتر لذت میبرین. و نتیجه نهایی اینه که عکسهای بهتری میگیرین و بیشتر از قبل راضی و خوشحال خواهید بود.

17. یک حسابدار استخدام کنین.

چنتا نکته قبلی خیلی سنگین بودن. وقتشه یک نکته ساده بهتون بگم. یک حسابدار استخدام کنین. من هنوز هم اینکار رو انجام ندادم و کاملا میدونم که دارم اشتباه میکنم!

یک حسابدار خوب نمیذاره که پول شما به هدر بره. مطمئن باشین حقوقی که به حسابدار میدین به همین دلیله. البته قبلش مطمئن بشین پولی که حسابدار براتون ذخیره میکنه، بیشتر از میزان حقوق خودشه.

به علاوه اینکه حسابدار باعث میشه شما زمان خیلی خیلی زیادی رو ذخیره کنین. و همچنین دردسرهای کمتری داشته باشین. پس همین الان انجامش بدین (کنایه به خودم!).

توی یه مقاله خارجی خوندم که نوشته بود: استخدام حسابدار برای کسب و کارتون مثل این میمونه که بیزینستون رو برده باشین اسپا. چون آرامش خیلی خیلی زیادی به شما و بیزینستون میده و خیالتون هم راحته که یک آدم حرفه‌ای و متخصص داره اون بخش از کار رو براتون انجام میده.

18. یک عالمه سوال بپرسین.

انجام دادن این مورد هم خیلی آسونه. و نتایجش هم خیره کننده و عجیب غریبه! خیلی خوبه که این کار رو با مشتریانتون انجام بدین. وقتی اونها رو میبینین، یک عالمه سوال در مورد خودشون ازشون بپرسین.

اوایل فکر میکردم هدف جلسات با مشتریان دقیقا برعکسه. تماما از خودم صحبت میکردم. کارهایی که قبلا انجام دادم و دلایل انجام اونها. همه اینها خوبه ولی مشتری فقط به خودش فکر میکنه؛ نه ما! چیزی که واقعا مهمه اینه که اونها کی هستن و شما چه کمکی میتونین بهشون بکنین.

با پرسیدن سوالای خوب، خودتون هم مطمئن میشین که روی پروژه اونها تمرکز کردین و میخواین اونها رو بهتر بشناسین. این نکته خیلی خیلی ارزشمنده به چند دلیل:

  1. اول اینکه به اونها این حس رو میده که برای شما مهم هستن. و تقریبا همه‌ی مردم میخوان با کسی کار کنن که بهشون توجه کنه.
  2. دوم اینکه به شما کمک میکنه تا تصاویر بهتری براشون خلق کنین. چون شما شخصیت اونها رو خوب میشناسین و میتونین روی چیزی که اونها دوست دارن تمرکز کنین. اگر کسب و کار آتلیه عکاسی و عکاسی پرتره دارین، با اینکار میتونین لحظه‌هایی رو ثبت کنین که مشتری شما خودِ واقعیش هست. اگه بیزینس عکاسی صنعتی دارین، میتونین بهترین تصاویر رو بر اساس نیاز مشتری خودتون براش بگیرین.
  3. در نهایت شما به عنوان ارائه دهنده خدمات، به راحتی میتونین نیاز مشتری خودتون رو تامین کنین.

مثال در مورد عکاسی عروسی

مثلا وقتی که شما یک عالمه سوال درباره روز عروسیشون، استایل عکاسی مورد علاقشون، جوری که دوست دارن عکس‌هاشون رو بعد از عروسی نمایش بدن و اینکه کدوم بخشهای مراسم عروسی براشون مهم‌تره بپرسین، کارتون خیلی خیلی راحت میشه تا بتونین:

  • نمونه کارهای قوی یا رضایتمندی مشتریانتون رو بهشون نشون بدید تا تصمیم گیری براشون آسون‌تر بشه. مطمئنا با اینکار اونها شما رو بیشتر دوست خواهند داشت.
  • بهشون اطمینان بدین که شما بهترین عکاس برای انجام پروژه اونها هستین. و کشف کنین که اونها از چه چیز شما بیشتر خوششون میاد و روی اون مورد فوکوس کنین. نسبت به خودتون و کارتون اعتماد به نفس داشته باشین و مطمئن باشین میتونین نظرشون رو جلب کنین.
  • عکسهایی بگیرین که اونها به خریدنش ترغیب بشن. همچنین عکسهایی بگیرین که بتونین در قالب محصول بهشون بفروشین (عکسهایی مناسب آلبوم یا شاسی).
  • خودتون رو برای شکار و ثبت لحظه‌ها کاملا آماده کنین. مخصوصا اگه عکاس عروسی یا عکاس همایش و ایونت هستین. مطمئنا اون روز، بزرگترین روز برای اونهاست و خیلی براشون مهمه که بهترین عکسها رو داشته باشن.

دیدین چطور با پرسیدن چند سوال کلیدی میتونین چقدر خوب به مشتریانتون ارزش و اهمیت بدین؟ یکی از راه های موفقیت در عکاسی و عکاس شدن حرفه ای همینه.

19. کار رو برای مشتریانتون ساده کنید.

ما همه عکاس هستیم. پس تا حالا پیش نیومده که برای کار خودمون، یک عکاس دیگه رو استخدام کنیم. من هم وقتی بیزینس عکاسی خودم رو شروع کردم همینطور بودم. به این مسئله بی‌توجه بودم که این فرآیند میتونه به طرزی باورنکردی وقت‌گیر، گیج‌کننده، ناامید کننده و پراسترس باشه. فقط کافیه خودتون رو جای مشتری بذارین.

مطمئنم شما هم نمیخواین مشتریانتون این احساسات رو موقع کار کردن با شما تجربه کنن! پس هرچقدر سعی کنین کار رو براشون ساده کنین، اونها بیشتر شما رو دوست دارن.

این نکات رو مورد توجه قرار بدین:

  • لوکیشن و موقعیت جغرافیایی دقیق خودتون رو توی سایتتون ذکر کنین. تصور کنین چقدر ناامیدکننده‌ست که مشتری شما نتونه پیداتون کنه.
  • یک فایل PDF درست کنین و فرآیند اجرای کار رو برای اونها شرح بدین. اینطوری خیلی راحت میتونن بفهمن پروژه توی چه مرحله‌ای هست و چقدر زمان برای انجامش لازمه. کاری کنین همه چیز براشون واضح و شفاف باشه.
  • یک سیستم پرداخت داشته باشین که عمل پرداخت رو برای اونها خیلی ساده کنه. خوشبختانه توی ایران هم سیستم‌های پرداخت آنلاین خیلی خوبی راه افتاده.

در کل سعی کنین تا اونجا که براتون امکان داره به مشتریاتون کمک کنین. این ذهنیت و تفکر باعث میشه مشتری که فقط یکبار به شما پروژه میده، هرسال با شما کار کنه و برای تمامی اطرافیانش هم از شما تعریف کنه و اونها رو به کار کردن با شما ترغیب کنه! اینطوری یه عکاس خیلی حرفه ای به نظر میاین.

20. جزئیات رو پیگیری کنید.

این در واقع ادامه‌ی نکته‌ی 14 (منظم بودن) هست. اگه جزئیات رو توی کسب و کار عکاسی خودتون پیگیری کنین، بینشی بسیار ارزشمند نسبت به فضا و اکوسیستم بیزینستون پیدا میکنین! جزئیاتی مثل اینکه: چند نفر در مورد شما تحقیق میکنن، از بین اونها چه تعدادی به شما سفارش پروژه میدن، از انواع شاخه‌های عکاسی چقدر درآمد دارین و به همین ترتیب الی آخر.

درست حدس زدین! متاسفانه من هم اینکار رو انجام ندادم. و بابتش بسیار پشیمون هستم. منظورم اینه که وقتی شما تصمیم میگیرین توی کسب و کارتون تغییراتی در راستای بهبود ایجاد کنین، اول باید پایه و اساس رو خوب بشناسین. بنابراین میتونین ارزیابی کنین که چه کاری واقعا تونسته به شما کمک کنه. بدون جزئیات، فقط باید حدس بزنین. ولی وقتی دارین یک عالمه زمان، پول و انرژی میذارین، باید بدونین دقیقا چه اتفاقی داره میفته. حدس و گمان به درد نمیخوره.

پس همین الان شروع کنین. اشتباه من رو تکرار نکنین. نیاز نیست خیلی سخت بگیرین! من مطمئنم که داشتن یک برنامه‌ریزی ساده ولی جامع کافیه. یا اگر که یکی از شماها هست که اینکار رو انجام داده باشه، خیلی خوشحال میشم اون رو با من هم در میون بذاره تا بتونیم از تجارب هم استفاده کنیم.

21. هدف‌گذاری کنید.

هدف‌ها جادویی هستن. تاحالا این رو تجربه کردین؟ شما میتونین بدون داشتن مسیری مشخص، توی بیزینس خودتون شناور باشین. اما به محض اینکه یک هدف برای خودتون میذارین، انرژیتون چند برابر میشه و همه چیز شروع به اتفاق افتادن میکنه!

هدف‌گذاری یک راه عالی برای هدایت کسب و کار شماست. شما زمان، انرژی و تلاش زیادی رو توی بیزینس عکاسی خودتون میذارین. طبیعیه که بخواین مطمئن بشین این انرژی شما رو دقیقا به جایی که میخواین میبره. یعنی رسیدن به موفقیت در عکاسی. داشتن هدف باعث میشه شما توی مسیر خودتون متمرکز باقی بمونین.

من زمان خیلی زیادی رو صرف کار بدون هدف می‌کردم. برای چند سال اول، تنها هدف من بقا بود! و تا زمانی که مشغول مدیریت این بخش بودم، نتونستم به عنوان یک کسب و کار عکاسی به خوبی رشد کنم. وقتی که این قسمت رو پشت سر گذاشتم و تصمیم گرفتم که در آینده کسب و کارم به کجا میخوام برم، رویکردم به همه چیز تغییر کرد. و شروع به دیدن موفقیت‌های بیشتری کردم!

پس برای خودتون چند هدف تعیین کنین! اگه هیچ هدفی ندارین، اینکار رو دقیقا بعد از خوندن این مقاله انجام بدین. این کار فقط نیاز به چند دقیقه تفکر داره و میتونه تغییرات شگرفی توی رسیدن شما به خواسته‌هاتون بده! هدف‌ها میتونن شکل‌های مختلفی داشته باشن. پس تعداد زیادی هدف تعیین کنین. اهداف عکاسی روزانه. اهداف عکاسی هفتگی. هدف گذاری عکاسی ماهانه. هدف گذاری عکاسی سالیانه. هدف گذاری عکاسی 5 ساله. هدف گذاری عکاسی 10 ساله. همه‌ی اینها خارق‌العاده و ارزشمندن. پس زود انجامش بدین!

22. شکست خوردن کاملا طبیعیه.

بعد از صحبت کردن درباره هدف گذاری عکاسی باید حتما این نکته رو ذکر کنم: کاملا طبیعیه که شکست بخورین. در اصل باید شانس بیارین که چند بار و به چند روش توی کسب و کار عکاسی خودتون شکست بخورین! این طبیعت پذیرفتن ریسک و شروع کردن یک کار جدیده و کاملا طبیعیه.

من خیلی از زمان‌هام رو با ترس از شکست گذروندم. و به این باور رسیدم که هرچقدر بیشتر بتونم به ترسم غلبه کنم، بیشتر از کارم لذت می‌برم و به چیزهای فوق‌العاده و شگفت‌انگیزی میرسم.

بیاین اینطوری نگاه کنیم. وقتی مدرسه می‌رفتیم، رد شدن توی یک امتحان به نظر شکست خیلی بزرگی می‌رسید. اینطور نیست؟ اما الان وقتی به اون زمان نگاه میکنیم، واقعا برامون خنده داره! چقدر به امتحانی اهمیت میدادیم که کوچکترین تاثیری روی “زندگی واقعی” ما نداشت!

حدس میزنم ظرف 50 سال آینده، در مورد ترس‌هایی که از شکست خوردن توی زندگی فعلیمون داریم هم همین حس رو داشته باشیم. و خودِ آینده‌ی ما آرزو میکنه میتونست بیاد و بهمون بگه که از فرصت‌هامون استفاده کنیم، ریسک کنیم و از زندگیمون بیشتر لذت ببریم.

23. در قیمت گذاری رقابت نکنید.

یکی از اولین کارهایی که بعد از شروع کسب و کار آتلیه عکاسی خودم انجام دادم این بود که قیمت عکاسی بقیه عکاسها رو پیدا کردم. و بعد سعی کردم نرخ و تعرفه عکاسی خودم رو در قیاس با اونها از نظر تجربه و کیفیت کاری، تدوین کنم. خب کاملا مشخصه که من قیمتم رو از اونها خیلی کمتر در نظر گرفتم.

اما حالا میفهمم که کار احمقانه‌ای کردم. چون به این فکر نکردم که چه چیزی برای سرپا نگه داشتن بیزینس عکاسی خودم نیاز دارم. و چقدر باید درآمد داشته باشم تا بتونم زندگیم رو بچرخونم.

معیار من برای قیمت گذاری خدمات عکاسی فقط قیمت بقیه رقبا بود! الان میفهمم هر عکاسی که اون زمان بهش نگاه کردم، بیزینس پلن عکاسی و همینطور نیازهای متفاوتی نسبت به من داشت. طرح کسب و کار عکاسی اون با من فرق داشت. پس قیمتش رو هم بر همون اساس تدوین کرده بود تا نیازهای خودش رو پوشش بده. پس قیمت گذاری رو توی دو مرحله انجام بدین:

مرحله اول:

مرحله اول اینه که مطمئن بشین قیمت‌گذاری خدمات عکاسی و تعرفه عکاسی خودتون رو براساس طرح کسب و کار عکاسی خودتون تعیین میکنین؛ نه قیمتی که اطرافیانتون تعیین کردن! اگه نیاز به راهنمایی بیشتر دارید، حتما این مقاله رو بخونید:

مرحله دوم:

این مرحله که خیلی هم مهم‌تره: هرگز مزیت رقابتی خودتون رو با قیمت پایین‌تر ارائه ندین. به نظر روش ساده‌ای میاد که قیمت پایین‌تر مساوی با سفارش بیشتر. و قطعا میتونه به عنوان یک استراتژی مطرح باشه. اما اگه کمی به اقتصاد آشنا باشین، میدونین که برای برنده شدن توی این نبرد، باید بیشتر کار کنین تا بتونین همون مقدار سود رو کسب کنین.

بنابراین به طور کلی قیمت پایین‌تر به این معنیه که شما کار بیشتری در مقابل پول کمتر انجام میدین؛ فقط برای اینکه به اون سطح سود مشخص شده برسین. حداقل برای من این مورد اصلا جذاب نیست.

قیمت عکاسی خودتون رو طوری تعیین کنین که دقیقا مناسب شماست. بعد از اون مزایای رقابتی خودتون رو از بین چیزهای جذاب انتخاب کنین. مثلا خدمات مشتریان بهتر یا کیفیت خروجی بالاتر. مراقبت و اهمیت دادن به مشتری و کار کردن بیشتر روی هنر خودتون، چیزهای مهم دیگه‌ای هستن که باید اونها رو از قیمت پایین جدا کنین.

24. تعادل ایجاد کنید.

اگه از خونواده و دوستانم بپرسین، طی 4 سال اول شروع کارم خیلی کم پیدا بودم. روز و شب مشغول کار بودم. و خیلی خوش شانس بودم که کنارم باقی موندن! همزمان که در طی این زمان مشغول یادگیری و پیشرفت بودم، خیلی خوشحال و سلامت نبودم. خیلی وزن کم کرده بودم. عکاس شدن از این سختی‌ها هم داره!

این روزها خیلی دارم تلاش میکنم که بین کار و زندگی شخصیم تعادل ایجاد کنم. هنوز هم این موضوع یک چالشه. مخصوصا وقتی که برای خودت کار کنی و میدونی که کسب و کارت تنها چیزیه که تورو از کارتن خوابی نجات میده!

این نقطه تعادل نه تنها شما رو آروم نگه میداره، بلکه کمک میکنه هم از کار و هم از زندگی لذت بیشتری ببرین. کمی از بیزینستون فاصله بگیرین. خواهید دید که چقدر انرژی بیشتری پیدا میکنین و چقدر بیشتر از زندگی لذت میبرین. نکته جالب اینه که این انرژی به شما کمک میکنه با وجود زمان کمتر، توی کسب و کار هم موفق‌تر باشین!

25. از یادگیری غافل نشید.

در اولین روزهایی که شما در حال عکاس شدن هستین، زمان زیادی رو برای یادگیری اختصاص میدین. خوندن بلاگ‌ها، کتاب‌ها، تمرین کردن و یادگیری تکنیک‌های جدید. ممکنه به یک نقطه‌ای برسین که فکر کنین دیگه یادگیری بسه. فکر میکنین همه چیز رو یاد گرفتین و باید برین سراغ کسب درآمد از عکاسی. فکر میکنین خیلی راحت به موفقیت در عکاسی میرسین.

خب ممکنه شما برای شروع کسب و کار عکاسی خودتون به نقطه مطلوبی رسیده باشین. ولی نباید هیچوقت و تحت هیچ شرایطی یادگیری رو متوقف کنین. من تا وقتی که چند سال از بیزینس عکاسیم نگذشته بود این مفهوم رو درک نکرده بودم. وقتی که کسب و کار آتلیه عکاسی رو شروع کردم، فقط مشغول کار بودم. هیچ زمانی رو برای یادگیری اختصاص نمیدادم. و خیلی از بخش‌های کارم به همین دلیل رشد نکرد.

بعد از مدتی که شروع به یادگیری بیشتر کردم، تونستم طراحی گرافیک، طراحی سایت و دیجیتال مارکتینگ رو هم به خدماتم اضافه کنم. و البته هنوز هم مشغول یادگیری هستم و مطمئنم هیچوقت نباید اون رو کنار بذارم. امروز اگر مدت زمانی رو بدون یادگیری بگذرونم، احساس راکد بودن میکنم. ذهن شما مثل یک ماهیچه عمل میکنه. اگه باهاش کار نکنین، اون رو به چالش نکشین و چیزهای جدید یاد نگیرین، ضعیف میشه.

پس خودتون رو به یادگیری بدون توقف متعهد کنین. و هرچه سریعتر این کار رو شروع کنین. این یکی از مطمئن‌ترین روشهاییه که برای پیشرفت و رسیدن به موفقیت در عکاسی بلدم! (راه دیگه‌‌ش هم سخت کوشیه)

26. نترسید!

خب؛ به انتهای لیست رسیدیم. امیدوارم که تا این لحظه، رویاهای زیاد، اهداف و ایده‌های عالی برای آینده کسب و کار عکاسی خودتون داشته باشین. ولی اگه شما هم مثل خیلی‌های دیگه باشین، احتمالا یه چیز دیگه هم هست که باید باهاش مبارزه کنین تا به اهداف و آرزوهاتون برسین. اون هم چیزی نیست جز ترس.

میخوام بهتون بگم بارها اتفاق افتاده که من هیچ کاری نکردن رو انتخاب کردم فقط به این دلیل که میترسیدم. الان بخاطر اون تصمیم‌هام خیلی پشیمونم.

همچنین میخوام بهتون بگم بارها اتفاق افتاد که با وجود ترس، اقدام به عمل کردم. و بابت اون تصمیماتم هیچوقت پشیمون نیستم. حتی اگه توی اون کار شکست خورده باشم، از اینکه تلاش کردم خیلی خوشحالم. و همیشه چیزهای خیلی خوبی از اون تجربه‌هام یاد گرفتم. اون اتفاقات من رو قوی‌تر و بهتر کرد. وقتی که هیچ اقدامی انجام نمیدین، مسلما هیچ چیزی هم یاد نمیگیرین.

پس این رو از من داشته باشین. ترس رو توی وجودتون بُکُشین. اجازه ندین شما رو متوقف کنه. یادتون بیاد. زمان شما برای این ترس از این مزخرفات خیلی محدوده! به جای ترس از جاتون بلند شین و کاری رو انجام بدین که دوست دارین. اتفاقات بی‌نظیر رو خودتون رقم بزنین. مطمئن باشین به همین سادگیه که میگم!

منبع:maziarmiraly.com

میانگین امتیازات ۵ از ۵

فهرست مطالب این مقاله