شکستن قوانین ترکیب بندی در عکاسی

من مطمئن هستم که بسیاری از شما مطالبی درباره قوانین ترکیب بندی در عکاسی می دانید. شما قانون خط افق و نقاط طلایی را می شناسید. اما سوالی که معمولا پرسیده می شود این است که اگر سوژه در نقطه طلایی نباشد چه اتفاقی می افتد. جواب کوتاه: هیچی

اما اگر می خواهید عکاس خلاقی باشید لازم است بدانید چه زمانی و چگونه قوانین را بشکنید. در این مطلب کوتاه سعی می کنم ایده هایی برای گرفتن عکس های خلاقانه با شکستن قوانین ارائه دهم.

قانون شماره یک: همواره سوژه را در نقاط طلایی کادر قرار دهید.

تئوری ای که پشت این قانون وجود دارد این است که با قرار دادن سوژه در یکی از نقاط طلایی تعادل در عکس ایجاد می شود. اما اگر می خواهید در عکس تنش یا عدم تعادل ایجاد کنید سوژه را به لبه قاب نزدیک کنید. در این حالت چون سوژه در مکان معمول قرار ندارد بیننده مجبور می شود مکس کند و نگاهی دوباره به عکس بیندازد.

در عکس زیر نتها خط افق بسیار پایین است بلکه سوژه ها نیز در گوشه پایین سمت راست قرار دارند به علاوه سوژه ها در حال خروج از قاب هستند. معمولا توسعه می شود که به سوژه فضای تنفس داده شود. همچنین سوژه های در حال خروج از قاب تنش بیشتری به عکس اضافه می کند.

شکستن قوانین ترکیب بندی در عکاسی

در عکس زیر خط افق به بالای قاب نزدیک شده است. با این انتخاب ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏(بالا بردن خط افق) تاکید بر روی طرح ماسه ها بیشتر از آسمان می شود. چون خط افق بسیار بالا است و بیننده مجبور می شود به ماسه ها بیشتر توجه کند.

 در دنیای شبکه های مجازی که عکس ها با سرعت نور از جلوی چشم مخاطب عبور می کند نگه داشتن مخاطب بر روی یک عکس یک موفقیت است.

قانون شماره دو: هرگز اعضای بدن سوژه از مفصل قطع نکنید.

هنگامی که عکس شما سوژه انسانی دارد هرگز نباید اعضای بدن را از مفصل قطع کنید. این قانون در اکثر مواقع ایده بسیار خوبی است. اما در مواردی سوژه از برش های خشن جان سالم به در می برد و بر روی عکس خونریزی نمی کند ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏(عکس را خراب نمی کند). هنگامی که یک قسمت از بدن را قطع می کنید بیننده را مجبور به اندیشیدن درباره قسمت از دست رفته می کنید.

بیننده مجبور می شود داستان را با تخیل خود کامل کند. در سه عکس زیر اعضای بدن سوژه قطع شده است. حتی در یکی از عکس ها سر شخص در قاب نیست. این انتخاب های خلاقانه رمز و راز کوچکی به عکس اضافه کرده است، اما شاید با کامل بودن سوژه این اتفاق نمی افتاد.

قانون شماره سه: تراز بودن خط افق

مغز ما به تراز بودن خط افق عادت کرده است بنابراین وقتی در یک عکس خط افق کمی کج باشد عکس ناموزون به نظر می رسد. اما گاهی تراز نبودن عمدی خط افق می تواند یک روش برای اضافه کردن تنش در عکس باشد. اریب بودن خیلی زیاد خط افق می تواند در عکس حس هیجان و شگفتی ایجاد کند.

به خاطر داشته باشید اگر عکس با خط افق نامتوازن می گیرید با آگاهی این کار را انجام دهید و به هدف خود فکر کنید. همچنین شما باید به بیننده این حس را منتقل کنید که انتخاب شما برای تراز نبودن خط افق عمدی بوده و تصادفی اتفاق نیفتاده است.

قانون شماره چهار: پر کردن قاب به وسیله سوژه

همیشه لازم نیست که تمام قاب خود را به وسیله سوژه پر کنید. استفاده از فضای منفی زیاد می تواند عکس های تاثیرگذار خلق کند در این حالت بر اهمیت سوژه تاکید می شود و همچنین حس قیاس در عکس ایجاد می شود.

قانون شماره پنج: حفظ سادگی

شلوغ بودن قاب لزوما بد نیست. اگر داستان گویی عکس به خوبی اتفاق بیفتد، بیش از یک نقطه توجه در عکس ایجاد می شود به دو عکس زیر توجه کنید. در هیچ یک از این دو، سوژه اصلی وجود ندارد و چشم شما در قاب گردش دارد.

nر این حالت توجه بیننده به چندین نقطه در عکس جلب می شود، ترکیب این نقاط داستان صحنه را روایت می کند. موفقیت در این گونه عکس ها نیاز به خوش شانسی و طراحی خوب دارد. در صحنه های پیچیده و شلوغ توجه داشته باشید که پس زمینه ساده باشد به طوری که با المان های داستانگو در صحنه تداخل نکند.

قانون شماره شش: نوردهی درست عکس

این قانون ممکن است کمی خارج از قوانین ترکیب بندی قرار گیرد. اما نوردهی یک اصل مهم در گرفتن عکس های خلاقانه هست. امروزه با پیشرفت فناوری سنسورها داینامیک رنج ثبت شده توسط دوربین ها بزرگتر شده است.

نگران سایه های بسیار تیره و نواحی بسیار روشن در عکس خود نباشید، تاریک تر کردن سایه ها می تواند حس رازآلودگی و تنش ایجاد کند و این سوال را در ذهن ببینده به وجود می آورد: در تاریکی چه چیزی پنهان شده است؟

در سه عکس زیر قسمت بزرگی از قاب سیاه است و احساس وجود رمز و راز را منتقل می کند. برای ایجاد عکس هایی شبیه به این ها به دنبال فضاهایی باشید که نور و سایه در هم تنیده شده اند و با یکدیگر بازی می کنند. اگر نوردهی را در عکس کم کنید، سایه ها تیره تر می شوند و در عین حال نوردهی برای نقاط بسیار پر نور به درستی انجام می شود.

قانون شماره هفت: شارپ بودن سوژه

از شارپنس به عنوان یک ویژگی مهم عکس خوب صرف نظر کنید. بسیاری ممکن است با این ایده مخالف باشند، اما خلق یک عکس خوب همواره حول شارپنس نمی گردد. کمی محو شدگی می تواند حس روحانی و آسمانی در عکس به وجود آورد. همچنین می تواند حس حرکت و سیال بودن ایجاد کند. بنابراین خود را محدود به گرفتن عکس های شارپ نکنید.

نتیجه گیری:

بهترین راه برای پیشرفت در عکاسی، عکس گرفتن مدام است. هنگام عکس گرفتن خود را گرفتار قانون های ترکیب بندی نکنید در عوض از آنها به عنوان خطوط راهنما استفاده کنید. در عکاسی به خودتان اجازه و آزادی شکستن قوانین را بدهید. شکستن قوانین به شما کمک می کند تا نگاهی خلاقانه تر داشته باشید. نکته آخر، مهم ترین قانون عکاسی را همواره به خاطر داشته باشید: از عکاسی لذت ببرید.

منبع:axaneh.com

میانگین امتیازات ۵ از ۵